روزگاری در این…
و من در رویاهایم مقابل مخاطبی ایستاده ام و واکنش نشان می دهم، که وجود ندارد…نیست شده است…آنان که از بیرون نظارهگرند، به سان یک دیوانه مرا مینگرند…
اما آنها نمی دانند که «روزگاری در این مکان کاراکتری بود»…
و من در رویاهایم مقابل مخاطبی ایستاده ام و واکنش نشان می دهم، که وجود ندارد…نیست شده است…آنان که از بیرون نظارهگرند، به سان یک دیوانه مرا مینگرند…
اما آنها نمی دانند که «روزگاری در این مکان کاراکتری بود»…